فرهنگ و تمدن تیموریان

فرهنگ و تمدن تیموریان

 

دکتر عبدالرسول خیراندیش

هیئت علمی دانشگاه شیراز

 

 

 

ادوار و اعصار تاریخ ایران هر یک ویژگی ها و دلایل خاص اهمیت خویش را دارند. آنچنانکه هیچیک را نمی توان از نظر دور داشت و بخصوص در عرصه تحقیق نسبت بدان کوتاهی کرد. اما تحولات روزگاری که ما در آن به سر می بریم و رویکردهایی که در زمینه فرهنگ ظهور و بروز می یابند و اساساً ضرورت هایی که در قلمرو پژوهشهای تاریخی چهره می نمایند، برای مدتی ـ کوتاه یا بلند ـ موضوع ها یا ادوار و اعصاری از تاریخ پرفراز و نشیب این مرز و بوم و گستره فرهنگ و ادبیات آن را مدنظر قرار می دهد و توجهی بیشتر را به خود معطوف می سازد. از جمله در سال های اخیر تاریخ عصر تیموریان توجه صاحب نظران و محققان را به این دوره از تاریخ ایران برانگیخته و برپایی سمینارهایی را نیز به دنبال آورده است. لذا این شماره از کتاب ماه تاریخ و جغرافیا به عصر تیموریان اختصاص داده شده است و امید است بتوانیم در شماره های آینده، برای دیگر ادوار تاریخ ایران نیز ویژه نامه هایی داشته باشیم.

در روزهای ۲۸ و ۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۷۵ نشستی با عنوان «کنگره بین المللی مطالعات ایرانی، ویژه ادب و هنر در دوره تیموری» با همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد.در این کنگره تعدادی از اساتید و محققان ایرانی، هندی، ازبکستانی، تاجیکستانی و ترکمنستانی، همچنین دیپلماتهایی از کشورهای ازبکستان، هند، گرجستان و ایران حضور داشتند. این کنگره اولین نمونه از نوع خود در سال های پس از انقلاب بود و هر چند کاستی هایی داشت، اما در مجموع تلاش دست اندرکاران و مسئولان برگزاری آن قابل تقدیر و توجه است. سخنرانی ها نیز اغلب دارای محتوای علمی شایان توجهی بود منتهی بایستی توجه داشت برپایی این کنگره و کنگره سامانیان که در شهریور ماه ۱۳۷۸ در مشهد برگزار شد و نیز کنگره احتمالی صفویان یا هر کنگره مشابه دیگری برای ما نکات قابل توجه بسیار دارد.

کنگره تاریخ وتمدن تیموریان هم نوعی انفعال و هم به نحوی فقدان یک استراتژی در امر پرداختن به تاریخ از جانب ما را نشان می دهد اگر از کنگره های متعددی که در خارج ایران درباره مسائل کلی و جزئی تاریخ ایران به وسیله مجامع خاورشناسی و ایران شناسی و نیز موسسات تحقیقاتی و دانشگاه های

خارجی برگزار می شود یا طرح هایی که نهادهای بین المللی مانند یونسکو در مورد تاریخ بشر و تاریخ آسیای میانه برپا می دارند فعلاً صرفنظر کنیم و صرفاً اقدامات داخلی را مدنظر قرار دهیم کارنامه ای پربار را پیش روی خود نخواهیم داشت.

قبل از هر چیز لازم است توجه داشت که در این عرصه حضور دانشگاهها که می توانند نقش اصلی را درهدایت علمی جامعه داشته باشند، بسنده نبوده است و ـ هر چند با کمبودها و کاستی هایی ـ وزارت فرهنگ و ارشاد، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه و دفتر فرهنگ و ارتباطات اسلامی که ماهیتاً نهادهایی سیاسی و فرهنگی یا مذهبی هستند فعال تر بوده اند. حال آنکه ما دارای سرمایه های مادی، معنوی و انسانی بسیار ارزشمندی در این زمینه ها هستیم.

نکته حائز اهمیت دیگر توجه به رویکرد جمهوری های آسیای میانه به چنین سوابق تاریخی و فرهنگی است. به عنوان مثال بحث درباره تیموریان در سال های اخیر از آن رو موردتوجه قرار گرفت که ازبکستان پس از کسب استقلال اهتمامی خاص بدان نشان داد. سایر جمهوری های آسیای میانه، همچون ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان نیز به محض کسب استقلال، در همان اوایل تجدید حیات فرهنگی و سیاسی خویش بدین ضرورت وقوف یافتند که نیل به هویتی فرهنگی و تاریخی در فرایند استقلال برایشان اهمیتی اساسی دارد. لذا تلاشهایی پی گیر و فشرده که از شتابزدگی نیز بدور نبود، در رجوع به گذشته تاریخی و فرهنگی آسیای میانه و گزینش عصری یا فرهنگی یا شخصی به عنوان شاخصه و شاکله اصلی هویت ملی صورت گرفت.

قزاق ها بر شخصیتی حماسی به نام مانای تاکید کردند، ترکمن ها بر مختومقلی، شاعر پرآوازه و نیز جدال های سهمگین ترکمن ها با سربازان تزاری در نیمه دوم قرن نوزدهم عطف توجه نمودند، تاجیک ها بر عصر سامانیان و رودکی شاعر متکی شدند و ازبک ها بر عصر تیموریان، شخص تیمور و بزرگانی چون امیرعلیشیر نوایی، الغ بیک توجه خاص نشان دادند. در این راستا برپایی کنگره تیموریان در مشهد مورد توجه محققان ایرانی قرار گرفت منتهی بیشتر با تکیه بر عصر جانشینان تیمور وتمدن و فرهنگ دوره تیموری. با این حال نمی توان با توجه به سهم و نقش ایرانیان در

تمدن عصرتیموری و تاریخنگاری تیموریان که بیشتر فارسی است به این مقدار بسنده کرد. همانطور که گذشت، ما هنوز به یک استراتژی مبتنی بر تصمیم و تحقیق در این باره نرسیده ایم. و لازم است درباره همه پدیده های تاریخ ایران و تمدن اسلامی و حتی تاریخ جهانی با وسعت نظر و روشی علمی بیاندیشیم و از قبل تمهیدات لازم را صورت داده باشیم. چنین امری نه تنها برای نظام آموزشی رسمی تاریخ یعنی از آموزش و پرورش تا دانشگاه لازم است. بلکه برای برنامه های رسانه ای، نظیر رادیو، تلویزیون و مطبوعات هم لازم به نظر می آید. این سخن بدان معنی نیست که ما ملزم هستیم سیاستی رسمی و دولتی به مثابه دیدگاهی نوین برای تاریخ داشته باشیم، بلکه داشتن نظریه ای کارشناسانه و عالمانه خود راهگشا و راهنما در همه عرصه ها، حتی سیاست، فرهنگ و روابط بین الملل خواهد بود. چنانکه اگر در ورود به اینگونه مسائل از زاویه ای علمی، تحقیقی، عالمانه و کارشناسانه نگریسته شود بدون شک با اعتماد و اطمینان بهتر و بیشتر و به کارگیری هر چه صحیح تر امکانات جلو خواهیم رفت.

باید توجه داشت مسائل تاریخی هر چند مربوط به گذشته و زمان های مرده محسوب می شوند اما طرز تلقی مردم هر عصر، در زندگی یا مرگ مجدد پدیده های تاریخی مؤثر واقع خواهد شد.

هر مبحث تاریخی به همان اندازه که ممکن است مرده و فراموش شده تلقی گردد، ممکن است مؤثر و موجود پنداشته شود. از این رهگذر، میراث تاریخی اعم از مادی و معنوی در شکل گیری هویت ملی، عزت و استقلال ملی، آرمان های تاریخی، تحقیقات علمی و فرهنگی، مسائل مردم شناسی و قوم شناسی و موارد متعدد دیگری تاثیر قاطع و قطعی دارد.

برای رسیدن به نتیجه ای در این زمینه لازم است به تاریخ از منظری عقلی و انتقادی نگریست و معیارهای خردگرایانه را ملاک مطالعه و تحقیق و قضاوت در تاریخ ساخت.

در چنین حالتی بهتر می توان به شناخت دقیق و درست گذشته دست یافت و از آن بهره های لازم فکری، اخلاقی، ملی و بین المللی را برد. خوشبختانه ما ایرانیان همانگونه که دارای تاریخ طولانی و پرفراز و نشیب و مشحون از وقایع گوناگون و بی شمار هستیم، میراثی گسترده و عمیق از تاریخنگاری نیز داریم که می توانیم با بهره گیری از آن، از قبل و بدون انفعال نسبت به ارزیابی تاریخ خویش اقدام نمائیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *