یادداشتی بر انتشار جغرافیای حافظ ابرو
دکتر عبدالرسول خیراندیش
هیئت علمی دانشگاه شیراز
اخیراً با همت دفتر نشر میراث مکتوب مجلدات دوم و سوم جغرافیای حافظ ابرو به جامعه علمی کشور عرضه شده است. چاپ جلد اول در سال ۱۳۷۵ هـ . ش صورت گرفته بود و مجلدات دوم و سوم تاریخ ۱۳۷۸ را دارد. تصحیح هر سه جلد بوسیله آقای صادق سجادی صورت گرفته که بنابر آنچه در روی جلد آمده مقدمه، تصحیح و تحقیق کتاب را نیز مد نظر داشته اند. لازم به تذکر است که در سال ۱۳۷۰ انتشارات اطلاعات بخش خراسان جغرافیای حافظ ابرو را با تصحیح و تعلیق دکتر غلامرضا ورهرام به چاپ رسانده، طرح و جلد کتاب بر همان سیاق کتابهای نشر میراث مکتوب است و در روی دیگر جلد عنوان انگلیسی و نیز خلاصه ای به زبان انگلیسی در معرفی ناشر آمده است. در جلد اول مقدمه ای متضمن معرفی حافظ ابرو و آثار او، نیز مقایسه اثر وی با دیگر آثار مشابه آمده است ارائه عنوان و مقدمه و معرفی ناشر به زبان انگلیسی اقدام بایسته ای است که استفاده کنندگان غیر ایرانی از آثار میراث مکتوب را کمک بسیاری می نماید. مجلدات دوم وسوم بدون هیچ توضیحی بنحوی مستقیم دنباله متن را عرضه کرده است. فهرست اعلام هر سه جلد در پایان جلد سوم آمده و مشتمل بر اعلام، اشخاص، امکنه و قبایل است.
جلد اول مشتمل بر جغرافیای تاریخی دیار عرب، مغرب، اندلس، مصر و شام است.
جلد دوم مشتمل بر جغرافیای تاریخی مدیترانه، ارمنستان، فرنگستان، جزیره، عراق، خوزستان و فارس است.
جلد سوم نیز مشتمل بر جغرافیای تاریخی کرمان و هرموز می باشد.
فقدان اشاره ای در پایان جلد سوم در مورد پایان یا ادامه مطالب کتاب خواننده را در مورد خاتمه یا ادامه مجلدات راهنمایی نمی کند. این در حالی است که نویسنده توضیح بسیاری از مطالب را به فصول آینده حواله می نماید.
نظر به اهمیتی که جغرافیای حافظ ابرو در مجموعه معارف تاریخی ایران برخوردار است همت به انتشار این اثر از سوی مصحح و ناشر محترم را ارج نهاده و کنکاش در محتوای آن را به فرصتی دیگر موکول می نماییم و صرفاً به جایگاه آن در گنجینه دانش تاریخی ایرانیان بسنده می کنیم.
شهاب الدین عبدالله خوافی معروف به حافظ ابرو، در گذشته سال ۸۳۳ هـ. ق از مشاهیر مورخان قرن نهم به شمار می آید. از او در شمار مورخان پرکار یاد شده است. او در خدمت تیمور بود، و سپس ملازمت شاهرخ را نیز نموده است.
با توجه به جهانگشایی های تیمور و مناطقی که او در تصرف خویش درآورد انتظار کسب اطلاعات جغرافیایی از اثر حافظ ابرو بسیار زیاد است. زیرا تیمور نواحی حد فاصل هند و روسیه و شام و مغولستان را چندین بار در نور دیده و هم او و هم فرزندش مناسبات خارجی گسترده ای با ممالک همجوار و حتی اروپا و چین داشته اند. لذا اطلاعات دیوانی و نیز ضروریات لشکرکشی ها و بر قراری مناسبات می بایست جلوه خاصی از نظر تدقیق و تفصیل اخبار جغرافیایی در اثر حافظ ابرو را بدنبال می آورد. اما متاسفانه چنین نیست.
حافظ ابرو بسیاری از مطالب خود را از آثار جغرافیایی مقدم بر خویش اخذ کرده و مصحح محترم نیز در مقدمه جلد اول به بررسی کوتاهی در این مورد اقدام کرده است. اما دامنه این بهره گیری گسترده تر است تقریباً بخش اعظم مطالب مربوط به فارس ماخوذ از فارسنامه ابن بلخی است. بعضی از اطلاعات جغرافیایی او دقت کافی ندارد مثل مطالب مربوط به موقعیت ریشهر و نیز مواردی مربوط به قرن نهم نمی شود مثل اطلاعات مربوط به بندر سینیز بدین لحاظ اکنون که به همت مصحح و ناشر محترم متن این اثر که همگان مشتاق و منتظر آن بوده اند در دسترس قرار گرفته لازم است تحقیقی جامع و مقایسه ای در سنجش ارزش و اعتبار گزارشهای جغرافیایی حافظ ابرو صورت گیرد تا بدین طریق موارد اصیل و دست اول اطلاعات موجود در اثر او شناسایی شود و در تحقیقات مربوط به قرن نهم و نیز ارزیابی دانش جغرافیای تاریخی ایرانیان مورد استفاده قرار گیرد عدم انجام چنین تحقیقی از ارزش این اثر خواهد کاست و مراجعه بدان را که بدون شک موجب فواید بسیار است اندک خواهد ساخت و این برعهده محققینی است که یا پژوهشهای جغرافیای تاریخی یا تحقیقات قرن نهم را عهده دار هستند.
ارزش جغرافیایی اثر حافظ ابرو از سویی دیگر نیز شایان توجه و قابل ارزیابی است و آن سنجش دانش جغرافیایی مسلمانان در آستانه اکتشافات جغرافیایی است. قرن نهم هجری برابر با قرن پانزدهم میلادی سرآغاز اکتشافات جغرافیایی اروپائیان محسوب می شود. این اکتشافات که پس از یک دوره چند قرنی انباشت اطلاعات جغرافیایی ماخوذ از آثار مسلمانان، سفرنامه های اروپائیان، سفرهای زیارتی و تجاری و نیز اطلاعات ماخوذ از وقایع بزرگی چون جنگهای صلیبی و نیز تهاجمات مغولان بود، در قرن پانزدهم مبانی نظری اکتشافات دریایی را موجب شد. بر این اساس مداقه در دانش حافظ ابرو در مورد دریاها بازگوی نکات ارزشمندی درباره شرایط جدید علمی وتاریخی است که مسلمانان و مسیحیان در قرن پانزدهم در آن قرار گرفته و متعاقب آن هر یک شرایطی متفاوت با گذشته یافتند.
عصر حافظ ابرو مقارن با آخرین فتوحات بزرگ صحراگردان بود که قسمتهای وسیعی از آن را در برگرفت. اما این فتوحات اساساً جنبه ارضی داشت در حالی که جهان در آستانه امپراتوریهای ماوراء بحار قرار داشت، گشودن شهرها و طی بیابانها و گذر از کوهها نشانه اصلی اقتدار نظامی و پیروزی محسوب می شد.
جغرافیای حافظ ابرو نیز از این دیدگاه اساساً جنبه ارضی دارد و دقیقاً دنباله اسلاف خود از اصطخری و ابن خردادبه و مقدسی را رفته و گویا دنیایی را تصویر می کرد که از تغییر و تحول باز مانده بود و لذا تقریری مکرر عرضه می داشت. تحقیق و تامل در باب حافظ ابرو از آن جهت که عصر او سرآغاز افتراق تمدنهای قدیم و جدید شرق و غرب است و دانش جغرافیایی سر فصل مهمی در این تحول بشمار آمده حائز اهمیت است.
از این سخن کوتاه درباره ضرورت ارزیابی ارزش اطلاعات جغرافیایی حافظ ابرو که می گذریم، اعتبار و اهمیت اصلی حافظ ابرو را در عرصه تاریخ نگاری می توان شاهد بود. او بواسطه اثر معروف خود زبده التواریخ معروف است و در اثر سه جلدی جغرافیای تاریخی نیز اساساً در لباس یک مورخ ظاهر می شود. بجز جلد اول که سراسر جغرافیایی است مجلدات دوم و سوم پس از فصولی مقدمه گونه که عرصه جغرافیایی ولایات فارس و کرمان را بر می شمارد، اساس و عده مطالب آن تاریخی است. اساس دنیایی که او در این تالیف گذاشته بعدها در اثر معروف فارسنامه ناصری نیز انعکاس کامل یافته است.
حافظ ابرو بحث درباره تاریخ کرمان و فارس را اساساً از دوره اسلامی آغاز می کند و تاریخی سلسله ای سیاسی متضمن وقایع مهم آن ولایت را به ترتیب زمان عرضه می کند. رشته حوادثی که او گزارش می کند تا قرن نهم می رسد و از این نظر در ذیقیمت بودن آن شکی نیست. بخصوص که در پرتو تاریخنگاری های مربوط به فتوحات تیمور بسیاری از زوایای تاریخهای محلی ناگفته و مبهم مانده است. نیز در قرن نهم نگارش تاریخهای محلی رونق قرون قبل یعنی هشتم و هفتم را نداشتند.
نکته دیگری که در خصوص تاریخنگاری حافظ ابرو در اثر جغرافیایی او جلوه خاص دارد توانایی و توفیق او در تنقیح و تنظیم سلسله رخدادهای سیاسی ایالاتی چون کرمان و فارس است. هر چند در قرن قبل از روزگار حافظ ابرو برای فارس و کرمان آثاری چون نظام التواریخ بیضاوی، فارسنامه ابن بلخی، شیرازنامه، تاریخ وصاف، سمط العلی للحضره العلیا، تاریخ شاهی قراختائیان، نسائم الاسحار، سلجوقیان و غز در کرمان، المضاف الی بدایع وقایع الازمان و مانند آنها پدیدآمده و کتابهایی در مقیاس تاریخ ملی و جهانی چون الکامل نوشته ابن اثیر، جهانگشای جوینی، سیرت جلال الدین نوشته نسوی، جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله ونظایر آنها در تکمیل گزارشهای آنان مدد کار بوده اند با اینحال آشفتگی در اخبار و صعوبت و اشکال در تنظیم و ترتیب آنها سخت مشکل آفرین است. حافظ ابرو توانسته است براساس این متون گزارشی روشن و گویا از تحولات تاریخ های محلی فارس و کرمان ارائه نماید. نگارنده با دقتی که در مورد تاریخهای محلی این دو ایالت در قرن هفتم بخرج داده بخوبی به ارزش کاری که حافظ ابرو انجام داده واقف شده است. حتی در مواردی علاوه بر صحت تنظیم اخبار، اثر وی در بردارنده نکات جدیدی است که در منابع معروف و متعارف به آسانی و سادگی یافت نمی شود.
براین اساس در فقدان یک ارزیابی دقیق و کامل از ارزش جغرافیایی اثر حافظ ابرو و در حالی که ارزش تاریخی این اثر را می توان با سهولت بیشتری اذعان نمود، باید امتیاز اصلی جغرافیای حافظ ابرو را در همین وجه تاریخی دانست. کما اینکه اگر در حجم مطالب نیز ملاحظه ای کلی صورت گیرد اساس مطالب کتاب را تاریخ تشکیل می دهد.
هر چند اطلاعات تاریخی که حافظ ابرو درباره فارس و کرمان ارائه می کند گویای زمینه ها و مقدماتی است که حضور تیمور مخدوم وی در آن نواحی را بازگو می کند اما نکات سیاسی درباره رجال، وقایع، قبایل و بسیاری از اماکن به دست می دهد که برای توسعه و تعمیق تحقیقات مربوط قرن نهم حائز ارزش فراوانی است.
با توجه به جهانگشایی های تیمور و مناطقی که او در تصرف خویش در آورد، انتظار کسب اطلاعات جغرافیایی از اثر حافظ ابرو بسیاری زیاد است
اطلاعات دیوانی و نیز ضروریات لشکرکشی ها و برقراری مناسبات می بایست جلوه خاصی از نظر تدقیق و تفصیل اخبار جغرافیایی در اثر حافظ ابرو را به دنبال می آورد، اما متاسفانه چنین نیست. حافظ ابرو بسیاری از مطالب خود را از آثار جغرافیایی مقدم برخویش اخذ کرده است
ارزش جغرافیایی اثر حافظ ابرو از سویی دیگر نیز شایان توجه و قابل ارزیابی است و آن سنجش دانش جغرافیایی مسلمانان در آستانه اکتشافات جغرافیایی اروپاییان است
اکتشافات جغرافیایی اروپاییان پس از یک دوره چند قرنی انباشت اطلاعات جغرافیایی مأخوذ از آثار مسلمانان، سفرنامه های اروپاییان، سفرهای زیارتی و تجارتی و نیز اطلاعات مأخوذ از وقایع بزرگی چون جنگهای صلیبی و نیز تهاجمات مغولان بود، در قرن پانزدهم مبانی نظری اکتشافات دریایی را موجب شد و بر این اساس مداقه در دانش حافظ ابرو در مورددریاها بازگوی نکات ارزشمندی درباره شرایط جدید علمی و تاریخی است که مسلمانان و مسیحیان در قرن پانزدهم در آن قرار گرفتند و متعاقب آن هر یک شرایطی متفاوت با گذشته یافتند
بجز جلد اول که سراسر جغرافیایی است، مجلدات دوم و سوم پس از فصولی مقدمه گونه که عرصه جغرافیایی ولایات فارس و کرمان را بر می شمارد، اساس و عمده مطالب آن تاریخی است
نکته دیگری که در خصوص تاریخنگاری حافظ ابرو در اثر جغرافیایی او جلوه خاصی دارد توانایی و توفیق او در تنقیح و تنظیم سلسله رخدادهای سیاسی ایالاتی چون کرمان و فارس است
در فقدان یک ارزیابی دقیق و کامل از ارزش جغرافیایی اثر حافظ ابرو ودر حالی که ارزش تاریخی این اثر را می توان با سهولت بیشتری اذعان نمود، باید امتیاز اصلی جغرافیایی حافظ ابرو را در همین وجه تاریخی دانست